چکیده تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
آیا میدانستید 50 درصد از بیزینس ها و شغل ها در 5 سال اول شروعشان با شکست مواجه می شوند و بیش از دوسوم آنها در 10 سال ابتدایی شروع کار به نتیجه نخواهند رسید. اما نکته مهم اینکه در این میان تنها با افراد موفق و کارآفرین مصاحبه می شود و رمز و راز موفقیت آنها را جویا می شوند. غافل از اینکه شاید هزارن یا حتی میلیون ها نفر نیز همین مسیر را طی کرده و به نتیجه نرسیده اند یا به اصطلاح شکست خورده اند. اما خبرنگاران و رسانه ها هیچ گاه سراغ آنها نرفته و دلایل شکست آنها را نمی پرسند. در حالیکه نمی دانیم این افراد جزئیات و مسیرهایی را در راه رسیدن به هدف به ما نشان می دهند که یک فرد موفق هیچ گاه بیان نمی کند. شفاف اندیشیدن یک هنر است و کسب این هنر احتیاج به مهارت هایی دارد که قرار است ما در یکسری از مقالات آموزشی این هنر یا تکنیک را با هم تمرین کنیم. پس با ما همراه باشید...
در زندگی روزمره هر یک از ما، چون موفقیت بیش از ناکامی به چشم می آید مرتبا شانس موفقیت خود را بیش از آنچه که هست تخمین می زنیم. همین موضوع شاید ایجاد یک توهم در ما می کند و نمی دانیم شانس موفقیتمان چقدر پایین است. خطای بقا به همین موضوع اشاره می کند که افراد دایما شانس (احتمال) موفقیت خود را زیاد از حد تخمین می زنند. برای مثال شما یک نویسنده موفق و پرآوازه با تیراژ بالای چاپ کتابش را مرتبا در رسانه ها، جلد مجلات، بیلبورد کتابفروشی ها و ... می بینید اما شاید ندانید که هر نویسنده موفقی پشت سر خود می تواند صد نویسنده ای داشته باشد که هرگز کتاب هایشان به فروش نرسیده. پشت سر آن هم صد نویسنده دیگر که ناشری پیدا نکرده. پشت سر آن هم شاید صد نفر دیگر که دست نوشته های ناتمام شان روی میز اتاقشان خاک می خورد و یا پشت سر آن هم باز هم صد نفر دیگر که در رویای خود یک کتاب می نویسند. در حالی که ما فقط نویسندگان موفق و مشهور را می بینیم و از آنها می شنویم و نمی توانیم تشخیص دهیم شانس موفقیت ادبی (در اینجا بطور مثال) چقدر پایین است. شاید دلیل بزرگ آن این است که هیچ گاه عکاسان، خبرنگاران، رسانه ها، مجلات و نشریات سراغ افراد ناموفق نمی روند و از آنها دلایل عدم موفقیتشان را نمی پرسند یا شاید هم نمی خواهند، از کجا بدانیم؟؟؟
حتما شما هم دقت کردید که همیشه با افراد موفق، کار آفرین و نابغه مصاحبه می شود و همگی در تلاش اند تا راز و رمز موفقیت آنها را بپرسند. آیا شما تا به حال دیده اید یا شنیده اید که خبرنگاری به سراغ یک فرد ناموفق یا بازمانده در مسیر کار برود و دلایل شکست و عدم موفقیتش را جویا شود. قطعا جواب شما هم خیر است. در حالیکه از این نکته غافلیم که همین انسان شکست خورده در مسیر هدف خود، چه تجربه هایی دارد و چه کمکی می تواند به شما یا هرکس دیگری که به تازگی گام در این مسیر نهاده، بکنند. یک مثال ساده می تواند کمک بالایی در درک این موضوع کند:
برای مثال در امر رانندگی همیشه تلاش می شود با فردی که تاکنون هیچ تصادف، تخلف یا جریمه ای نداشته مصاحبه شود. در پاسخ به سوال خبرنگار که دلیل موفقیت او را جویا می شود معمولا او یک جواب کلی که آن هم احتیاط بیش از حد بوده می دهد: من بسیار با احتیاط رانندگی می کنم. در حالیکه هیچ وقت (یا خیلی کمتر) با کسانی که بارها و بارها مرتکب خطا، تصادف و تخلف در رانندگی شده اند مصاحبه نمی شود. اگر از چنین افرادی بپرسید چرا اینقدر تصادف کردید دلایل متعددی برای گفتن دارد: یکی می گوید جاده لغزنده بوده، دیگری می گوید پیچ جاده تند بود، دیگری مشکل در ترمز ماشین را علت می داند و صدها یا حتی هزاران دلیل دیگر. چنین افرادی دلایل بسیاری را با جزئیات برای شما بیان می کنند. اگر ما جزئیات بیشتری از رانندگی بدانیم مسلما بهتر هم می توانیم رانندگی کنیم تا اینکه تنها یک راز موفقیت کلی (احتیاط بیش از حد) را بدانیم.
حال اینکه چرا هیچ وقت با افراد ناموفق مصاحبه نمی شود یا نخواسته اند که صحبت کنند، بماند!!!! اما باید بدانیم که هر چقدر افراد دلایل و جزئیات بیشتری از یک موضوع بدانند بهتر می توانند تصمیم گیری کنند و چه چیزی بهتر از تجارب یک فرد شکست خورده یا ناموفق یا شاید بهتر است بگوییم پیراهن پاره کرده ناموفق.
انتخاب های انسان ها در زندگی مانند کنکور است. همیشه لازم نیست گزینه صحیح یا مسیر صحیح را در زندگی پیدا کنی، گاهی اوقات میتوانی از طریق حذف گزینه های غلط به گزینه صحیح در زندگی خود برسی. مسلما این گزینه های غلط را بهتر از همه، افرادی که در مسیر زندگی خود به بن بست خورده یا شکست خورده اند، می دانند. پس بهتر است بگوییم افراد شکست خورده (شکست خورده نه لزوما در همه زمینه های زندگی بلکه گاهی فقط در یک بخش کوچک کاری) بیش ترین تسلط را روی گزینه های غلط دارند.
پس شما می توانید با استفاده از تجارب چنین افرادی، گزینه های غلط بیشتری را در زندگیتان پیدا کنید و روی آنها خط بکشید، و در نتیجه آن به گزینه صحیح که همان مسیر درست در هدفتان و زندگیتان است برسید. پس در یک کلام از تجارب افراد شکست خورده استفاده کن....
